خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۲۲۹: ما از عراق جان غم آلود میبریم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما از عراق جان غم آلود می بریم وز آتش جگر دل پردود می بریم در گریهٔ وداع تذروان کبک لب طاووس وار پای گل آلود می بریم شب ها ز بس که سوزش تب ها همی کشیم لب ها کبود و آبله فرسود می بریم داریم درد فرقت یاران گمان مبر کاندوه بود یا غم نابود می بریم یاری ز دست رفته غم کار می خوریم مایه زیان شده هوس سود می بریم خونین دلی به صبر سر اندوده وز سرشک خاکین رخی چو کاه گل اندود می بریم گل درد سر برآورد و ما درد سر چو گل دیر آوریم و زحمت خود زود می بریم گفتی چو می برید ز بغداد زاد راه صد دجله خون که دیده به پالود می بریم خاقانی شروانی