خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۹۳: تب دوشین در آن بت چون اثر کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تب دوشین در آن بت چون اثر کرد مرا فرمود و هم در شب خبر کرد برفتم دست و لب خایان که یارب چه تب بود اینکه در جانان اثر کرد بدیدم زرد رویش گرم و لرزان چو خورشیدی که زی مغرب سفر کرد بفرمودم که حاضر گشت فصاد برای فصد، قصد نیشتر کرد بهر نیشی که بر قیفال او زد مرا صد نیش هندی در جگر کرد مرا خون از رگ جان ریخت لیکن ورا خون از رگ و بازو بدر کرد به نوک غمزه هر خون کو ز من ریخت ز راه دستش اندر طشت زر کرد تو گفتی روی خاقانی است آن طشت که خون دیده بر وی رهگذر کرد خاقانی شروانی