امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۱۸: باز آمد آن وقتی که من از گریه در خون اوفتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز آمد آن وقتی که من از گریه در خون اوفتم دامان عصمت بردرم، وز پرده بیرون اوفتم غمهای خود گویم که آن همدرد را باور شود گر من به محشر ناگهان پهلوی مجنون اوفتم سیاره دولت مرا، گر پایه بر گردون برد بهر زمین بوس درت از اوج گردون اوفتم چون قرعه گردم هر شبی پهلو به پهلو تا مگر وقتی به زیر پای تو زین فال میمون اوفتم این گریه گویی روغن است از بهر سوزاک دلم کافزون شود شعله مرا، گر خود به جیحون اوفتم خواب اجل می آیدم، لابد همی آید، چو من بر بالش غم سر نهم بر بستر خون اوفتم در محنت آباد دلم، خسرو، نمی گنجد غمش فرهادوار اکنون مگر در کوه و هامون اوفتم امیر خسرو دهلوی