امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۰۳: هر کس نشسته شاد به کام و هوای خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر کس نشسته شاد به کام و هوای خویش بی چاره من اسیر دل مبتلای خویش هم جان درون این دل و هم دوست، وه که من خونابها خورم ز دل بی وفای خویش فرداست ار به بنده جدایی، دلا، بیا کامروز نوحه ای بکنم از برای خویش تا من از آن دل شدم و دل ازان دوست این جان من کیای من و من کیای خویش من در هوای یار برم پی که بر پرم؟ پرنده به ز من که پرد در هوای خویش یک تن چو صد نمی شود از بهر دیدنت صد جا خیال خویش نشانم به جای خویش جانا، رسم به کوی تو من آن کبوترم کاید به میهمانی شاهین به پای خویش بارنده بر تو ناوک آه و منت ز ره بافم ز آب دیده ز باد دعای خویش خسرو ز خویش بهر تو بیگانه شد، چنانک گویی که هیچ گاه نبود آشنای خویش امیر خسرو دهلوی