امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۵۹: در گریه خون عاشقی کو خان و مان راتر نهد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در گریه خون عاشقی کو خان و مان راتر نهد عاشق نخوانندش، مگر آنگه که جان راتر نهد عشقی کز آب و گل بود، مژگان به حیله تر کند سیلی که از بامی رسد، جز ناودان راتر نهد مژگان و ابرو را نشاند از مستی اندر خون من چون ترک را ره دادمی، تیر و کمان راتر نهد گویند بعد از مردنم، کان مست ن بر خاک من چندان فشاند جرعه ها کین استخوان راتر نهد مهمان من شو یکدمی تا پیش تو پر خون دلم خونابه ها ریزد برون، جان و جهان راتر نهد هر جا که از تو خوی چکد، من خشک جانی برکشم مفلس که نقدی نیستش، لابد همان راتر نهد مشنو که خسرو را زبان در ذکر جانان خشک شد کان خشک لب جز در سخن گه گه زبان راتر نهد امیر خسرو دهلوی