عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۸۵۱: چون روی بود بدان نکویی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون روی بود بدان نکویی نازش برود به هرچه گویی رویی که ز شرم او درافتاد خورشید فلک به زرد رویی چون در خور او نمی توان شد بر بوی وصال او چه پویی خون می خور و پشت دست می خای گر در ره درد مرد اویی جانان به تو باز ننگرد راست تا دست ز جان و دل نشویی تو ره نبری تو تا تویی تو تا کی تو تویی تویی و تویی چیزی که ازو خبر نداری گم ناشده از تو چند جویی گر گویندت چه گم شد از تو ای غره به خویشتن چه گویی باری بنشین گزاف کم گوی بندیش که در چه آرزویی عطار کجا رسی به سلطان زیرا که کم از سگان کویی عطار نیشابوری