عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۸۳۶: نگاری مست لایعقل چو ماهی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نگاری مست لایعقل چو ماهی درآمد از در مسجد پگاهی سیه زلف و سیه چشم و سیه دل سیه گر بود و پوشیده سیاهی ز هر مویی که اندر زلف او بود فرو می ریخت کفری و گناهی درآمد پیش پیر ما به زانو بدو گفت ای اسیر آب و جاهی فسردی همچو یخ از زهد کردن بسوز آخر چو آتش گاهگاهی چو پیر ما بدید او را برآورد ز جان آتشین چون آتش آهی ز راه افتاد و روی آورد در کفر نه رویی ماند در دین و نه راهی به تاریکی زلف او فرو ریخت به دست آورد از آب خضر چاهی دگر هرگز نشان او ندیدم که شد در بی نشانی پادشاهی اگر عطار با او هم برفتی نیرزیدش عالم برگ کاهی عطار نیشابوری