عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۸۳۲: هرچه هست اوست و هرچه اوست توی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرچه هست اوست و هرچه اوست توی او تویی و تو اوست نیست دوی در حقیقت چو اوست جمله تو هیچ تو مجازی دو بینی و شنوی کی رسی در وصال خود هرگز که تو پیوسته در فراق توی زان خبر نیست از توی خودت که تو تا فوق عرش تو به توی تا وجود تو کل کل نشود جزو باشی به کل کجا گروی نقطه ای از تو بر تو ظاهر گشت تو بدان نقطه دایما گروی نقطهٔ تو اگر به دایره رفت رو که کونین را تو پیش روی ور درین نقطه باز ماندی تو اینت سجین صعب وضیق قوی چون تو در نقطه کشته باشی تخم نه همانا که دایره دروی نتوان رست از چنان ضیقی جز به خورشید نور مصطفوی کرد عطار در علو پرواز تا بدو تافت اختر نبوی عطار نیشابوری