عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۸۲۷: نگر تا ای دل بیچاره چونی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نگر تا ای دل بیچاره چونی چگونه می روی سر در نگونی چگونه می کشی صد بحر آتش چو اندر نفس خود یک قطره خونی زمانی در تماشای خیالی زمانی در تمنای جنونی اگر خواهی که باشی از بزرگان مباش از خرده گیران کنونی چرا باشی نه کافر نه مسلمان که تو نه رهروی نه رهنمونی ز یک یک ذره سوی دوست راه است ولی ره نیست بهتر از زبونی زبون عشق شو تا بر کشندت که هرگاهی که کم گشتی فزونی خود از رفعت ورای هر دو کونی چرا هم صحبت این نفس دونی دلا تو چیستی هستی تو یا نه وگر نه نیستی نه هست چونی منی یا نه منی عینی تو یا غیر و یا از هرچه اندیشم برونی چه می گویم تو خود از خود نهانی که دو انگشت حق را در درونی تو ای عطار اگر چه دل نداری ولیکن اهل دل را ذوفنونی عطار نیشابوری