عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۷۵۶: جانا دلم ببردی در قعر جان نشستی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جانا دلم ببردی در قعر جان نشستی من بر کنار رفتم تو در میان نشستی گر جان ز من ربودی الحمدلله ای جان چون تو بجای جانم بر جای جان نشستی گرچه تو را نبینم بی تو جهان نبینم یعنی تو نور چشمی در چشم از آن نشستی چون خواستی که عاشق در خون دل بگردد در خون دل نشاندی در لامکان نشستی من چون به خون نگردم از شوق تو چو تنها در زیر خدر عزت چندان نهان نشستی گفتی مرا چو جویی در جان خویش یابی چون جویمت که در جان بس بی نشان نشستی برخاست ز امتحانت یکبارگی دل من من خود کیم که با من در امتحان نشستی تا من تو را بدیدم دیگر جهان ندیدم گم شد جهان ز چشمم تا در جهان نشستی عطار عاشق از تو زین بیش صبر نکند نبود روا که چندین بی عاشقان نشستی عطار نیشابوری