عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۷۰۶: شب را ز تیغ صبحدم خون است عمدا ریخته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب را ز تیغ صبحدم خون است عمدا ریخته اینک ببین خون شفق در طشت مینا ریخته لالای شب در هر قدم لؤلؤ بر آورده بهم وز یک نسیم صبحدم لؤلؤی لالا ریخته خورشید زرکش تافته زربفت عیسی بافته زنار زرین یافته زر بر مسیحا ریخته مطرب ز دیوان فرح پروانه را آورده صح ساقی شراب اندر قدح از حوض حورا ریخته موسی کف عیسی زبان فرعونیی کرده روان زنار زلفش هر زمان صد خون ترسا ریخته ساقی به گردش سر گران زرین نطاقی بر میان وز شرم او از کهکشان جوجو چو جوزا ریخته ما کرده از مستی همی بر جام ساقی جان فدی وز دیده تا تحت الثری عقد ثریا ریخته از تائبی سر تافته صد توبه برهم بافته چون بوی زلفش یافته می بر مصلا ریخته چون قطره دریا کش زبون اشک وی از دریا فزون دریای دل یک قطره خون یک قطره دریا ریخته آنجا که قومی همنفس می می دهند از پیش و پس طاوس جان ها چون مگس بال و پر آنجا ریخته جان غرقهٔ سودای دل تن نیز ناپروای دل عطار از دریای دل صد گنج پیدا ریخته عطار نیشابوری