عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۷۰۰: جانا بسوخت جان من از آرزوی تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جانا بسوخت جان من از آرزوی تو دردم ز حد گذشت ز سودای روی تو چندین حجاب و بنده به ره بر گرفته ای تا هیچ خلق پی نبرد راه کوی تو چون مشک در حجاب شدی در میان جان تا ناقصان عشق نیابند بوی تو گشتی چو گنج زیر طلسم جهان نهان تا جز تو هیچ کس نبرده ره به سوی تو در غایت علوی تو ارواح پست شد کو دیده ای که در نظر آرد علوی تو در وادی غم تو دل مستمند ما خالی نبود یک نفس از جستجوی تو بسیار جست و جوی توکردم که عاقبت عمرم رسید و می نرسد گفت و گوی تو از بس که انتظار تو کردم به روز و شب عطار را بسوخت دل از آرزوی تو عطار نیشابوری