عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۶۸۳: برخاست شوری در جهان از زلف شورانگیز تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برخاست شوری در جهان از زلف شورانگیز تو بس خون که از دلها بریخت آن غمزهٔ خون ریز تو ای زلفت از نیرنگ و فن کرده مرا بی خویشتن شد خون چشمم چشمه زن از چشم رنگ آمیز تو در راه تو از سرکشان نی یاد مانده نی نشان چون کس نماند اندر جهان تا کی بود خون ریز تو شد بی تو ای شمع چگل دیوانگی بر من سجل از حد گذشت ای جان و دل درد من و پرهیز تو آنها که مردان رهند از شوق تو جان می دهند شیران همه گردن نهند از بیم دست آویز تو از شوق روی چون مهت گردن کشان درگهت چون مرغ بسمل در رهت مست از خط نوخیز تو بی روی تو ای دل گسل درماندهٔ پایی به گل عطار شد شوریده دل از چشم شورانگیز تو عطار نیشابوری