عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۵۸۹: دست در عشقت ز جان افشاندهایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دست در عشقت ز جان افشانده ایم و آستینی بر جهان افشانده ایم ای بسا خونا که در سودای تو از دو چشم خون فشان افشانده ایم وی بسا آتش که از دل در غمت از زمین تا آسمان افشانده ایم تا دل از تر دامنی برداشتیم دامن از کون و مکان افشانده ایم دل گرانی کرد در کشتی عشق رخت دل در یک زمان افشانده ایم چون نظر بر روی آن دلبر فتاد تن فرو دادیم و جان افشانده ایم هرچه در صد سال می کردیم جمع در دمی بر دلستان افشانده ایم چون ز راه نیک و بد برخاستیم دل ز بار این و آن افشانده ایم چون دل عطار شد دریای عشق بس جواهر کز زبان افشانده ایم عطار نیشابوری