عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۵۸۴: هر شبی وقت سحر در کوی جانان میروم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر شبی وقت سحر در کوی جانان می روم چون ز خود نامحرمم از خویش پنهان می روم چون حجابی مشکل آمد عقل و جان در راه او لاجرم در کوی او بی عقل و بی جان می روم همچو لیلی مستمندم در فراقش روز و شب همچو مجنون گرد عالم دوست جویان می روم هر سحر عنبر فشاند زلف عنبر بار او من بدان آموختم وقت سحر زان می روم تا بدیدم زلف چون چوگان او بر روی ماه در خم چوگان او چون گوی گردان می روم ماه رویا در من مسکین نگر کز عشق تو با دلی پر خون به زیر خاک حیران می روم ذره ذره زان شدم تا پیش خورشید رخش همچو ذره بی سر و تن پای کوبان می روم چون بیابانی نهد هر ساعتی در پیش من من چنین شوریده دل سر در بیابان می روم تا کی ای عطار از ننگ وجود تو مرا کین زمان از ننگ تو با خاک یکسان می روم عطار نیشابوری