عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۵۸۱: در درد عشق یک دل بیدار می نبینم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در درد عشق یک دل بیدار می نبینم مستند جمله در خود هشیار می نبینم جمله ز خودپرستی مشغول کار خویشند در راه او دلی را بر کار می نبینم عمری بسر دویدم گفتم مگر رسیدم با دست هرچه دیدم چون یار می نبینم گفتم مگر که باشم از خاصگان کویش خود از سگان کویش آثار می نبینم دعوی است جمله دعوی کو عاشقی و کو عشق کز کشتگان عشقش دیار می نبینم گر عاشقی برآور از جان دم اناالحق زیرا که جای عاشق جز دار می نبینم چون مرد دین نبودم کیش مغان گزیدم دین رفت و بر میان جز زنار می نبینم اکنون ز نا تمامی نه مغ نه مؤمنم من اندک ز دست دادم بسیار می نبینم دردا که داد چون گل عطار دل به بادش وز گلبن وصالش یک خار می نبینم عطار نیشابوری