عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۵۷۸: چشم از پی آن دارم تا روی تو میبینم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم از پی آن دارم تا روی تو می بینم دل را همه میل جان با سوی تو می بینم تا جان بودم در تن رو از تو نگردانم زیرا که حیات جان باروی تو می بینم بس عاشق سرگردان از عشق تو لب برجان آواره ز خان و مان بر بوی تو می بینم از عشق تو نشکیبم گر خوانی و گر رانی زیرا که دل افتاده در کوی تو می بینم هر جا که یکی بیدل از عشق تو بی حاصل سرگشته و بی منزل سر کوی تو می بینم آن دل که بود سرکش گشته است اسیر عشق اندر خم چوگانت چون گوی تو می بینم گفتم که مگر کلی وصل تو بدانستم صد جان و دل خود را یک موی تو می بینم عطار مگر روزی ترکیش بود درسر کامروز به عشق اندر هندوی تو می بینم عطار نیشابوری