عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۵۵۵: من این دانم که مویی می ندانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من این دانم که مویی می ندانم بجز مرگ آرزویی می ندانم مرا مبشول مویی زانکه در عشق چنان غرقم که مویی می ندانم چنین رنگی که بر من سایه افکند ز دو کونش رکویی می ندانم چنانم در خم چوگان فگنده که پا و سر چو گویی می ندانم بسی بر بوی سر عشق رفتم نبردم بوی و بویی می ندانم بسی هر کار را روی است از ما به از تسلیم رویی می ندانم به از تسلیم و صبر و درد و خلوت درین ره چارسویی می ندانم شدم در کوی اهل دل چو خاکی که به زین کوی کویی می ندانم دلم را راه جوی عشق کردم که به زو راه جویی می ندانم درون دل بسی خود را بجستم که به زین جست و جویی می ندانم به خون دل بشستم دست از جان که به زین شست و شویی می ندانم بسی این راز نادانسته گفتم که به زین گفت و گویی می ندانم چو کردم جوی چشمان همچو عطار که به زین آب جویی می ندانم عطار نیشابوری