عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۵۰۴: تا بر رخ تو نظر فکندم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا بر رخ تو نظر فکندم بنیاد وجود برفکندم مرغی بودم به دست سلطان از دست تو بال و پر فکندم هرچیز که داشتم تر و خشک از اشک به آب در فکندم دل سوخته بر بلا نهادم جان شیفته برخطر فکندم تا خاک در تو تاج کردم بر خاک تو تاج در فکندم تا ناوک غمزهٔ تو دیدم از ناوک تو سپر فکندم خود را چو قلم ز عشق خطت هر روز هزار سر فکندم تا من سخن رخ تو گفتم بس تاب که در قمر فکندم تا من صفت لب تو کردم بس سوز که در شکر فکندم بی خوشهٔ زلفت آتشی صعب در خرمن خشک و تر فکندم از حلقهٔ آسمان قمر را بی چهرهٔ تو به در فکندم همتای تو در جهان ندیدم چندان که همی نظر فکندم با چهره و با سرشک عطار عمری است که سیم و زر فکندم عطار نیشابوری