عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۴۹۸: ای عشق بی نشان ز تو من بی نشان شدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای عشق بی نشان ز تو من بی نشان شدم خون دلم بخوردی و در خورد جان شدم چون کرم پیله، عشق تنیدم به خویش بر چون پرده راست گشت من اندر میان شدم دیگر که داندم چو من از خود برآمدم دیگر که بیندم چو من از خود نهان شدم چون در دل آمدم آنچه زبان لال گشت از آن در خامشی و صبر چنین بی زبان شدم مرده چگونه بر سر دریا فتد ز قعر من در میان آتش عشقت چنان شدم مرغی بدم ز عالم غیبی برآمده عمری به سر بگشتم و با آشیان شدم چون بر نتافت هر دو جهان بار جان من بیرون ز هر دو در حرم جاودان شدم عطار چند گویی ازین گفت توبه کن نه توبه چون کنم که کنون کامران شدم عطار نیشابوری