عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۴۷۷: تو بلندی عظیم و من پستم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو بلندی عظیم و من پستم چکنم تا به تو رسد دستم تا که سر زیر پای تو ننهم نرسم بر چنان که خود هستم تا چنین هستیی حجابم بود آن ز من بود رخت بربستم چون ز هستی خویش نیست شدم لاجرم یا نه نیست یا هستم گرچه وصل تو نیست یک نفسم اشتیاق تو هست پیوستم خود تو دانی کز اشتیاق تو بود در دو عالم به هرچه پیوستم دوش عشقت درآمد از در دل من ز غیرت ز پای ننشستم گفت بنشین و جام و جم در ده تا ز جام جمت کنی مستم گفتمش جام جام به دستم بود طفل بودم ز جهل بشکستم گفت اگر جام جم شکست تورا دیگری به از آنت بفرستم سخت درمانده بودم و عاجز چون شنیدم من این سخن رستم آفتابی برآمد از جانم من ز هر دو جهان برون جستم از بلندی که جان من بر شد عرش و کرسی به جمله شد پستم چون شوم من ورای هر دو جهان ماه و ماهی فتاد در شستم عمر عطار شد هزاران قرن چند گویی ز پنجه و شستم عطار نیشابوری