عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۴۵۶: صبح رخ از پرده نمود ای غلام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبح رخ از پرده نمود ای غلام چند کنی گفت و شنود ای غلام دیر شد آخر قدحی می بیار چند زنم بانگ که زود ای غلام درد خرابات مپیمای کم هین که بسی درد فزود ای غلام در دلم آتش فکن از می که می آینهٔ دل بزدود ای غلام آتش تر ده به صبوحی که عمر می گذرد زود چو دود ای غلام عمر تو چون اول افسانه ای هرچه همی بود نبود ای غلام روی زمین گر همه ملک تو شد در پی تو مرگ چه سود ای غلام پشت بده زانکه بلایی دگر هر نفست روی نمود ای غلام گوشه نشین باش که چوگان چرخ گوی ز پیش تو ربود ای غلام دانهٔ امید چه کاری که دهر دانهٔ ناکشته درود ای غلام صد قدح خونش بباید کشید هر که دمی خوش بغنود ای غلام بر دل عطار فلک هر نفس صد در اندوه گشود ای غلام عطار نیشابوری