عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۴۲۳: دستم نرسد به زلف چون شستش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دستم نرسد به زلف چون شستش در پای از آن فتادم از دستش گر مرغ هوای او شوم شاید صد دام معنبر است در شستش از لب ندهد میی و می داند مخموری من ز نرگس مستش بیچاره دلم که چشم مست او صد توبه به یک کرشمه بشکستش بشکفت گل رخش به زیبایی غنچه ز میان جان کمر بستش از بس که بریخت مشک از زلفش چون خاک به زیر پای شد پستش چون بود بتی چنان که در عالم بپرستندش که جای آن هستش یک یک سر موی من همی گوید رویش بنگر که گفت مپرستش نی نی که نقاب بر نمی دارد تا سجده نمی کنند پیوستش عطار دلی که داشت در عشقش برخاست اومید و نیست بنشستش عطار نیشابوری