عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۳۴۳: ای کوی توام مقصد و ای روی تو مقصود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای کوی توام مقصد و ای روی تو مقصود وی آتش عشق تو دلم سوخته چون عود چه باک اگرم عقل و دل و جان بنماند گو هیچ ممان زانکه تویی زین همه مقصود در عشق تو جانم که وجود و عدمش نیست دانی تو که چون است نه معدوم و نه موجود هر آدمیی را که کفی خاک سیاه است بی واسطه دادی تو وجودی ز سر جود چون ژنده قبایی است که آن خاص ایاز است تا چند کند سرکشی از خلعت محمود مردانه در این راه درآ ای دل غافل کز عشق نه مقبول بود مرد نه مردود چون خضر برون آی ازین سد نهادت تا باز گشایند تو را این ره مسدود هرچیز که در هر دو جهان بستهٔ آنی آن است تورا در دو جهان مونس و معبود عطار اگر سایه صفت گم شود از خود خورشید بقا تابدش از طالع مسعود عطار نیشابوری