عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۳۳۸: گر نسیم یوسفم پیدا شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر نسیم یوسفم پیدا شود هر که نابینا بود بینا شود بس که پیراهن بدرم تا مگر بویی از پیراهنش پیدا شود گر برافتد برقع از پیش رخش زاهد منکر سر غوغا شود ور برافشاند سر زلف دو تا دل ز زلفش کافری یکتا شود هر دلی کز زلف او زنار ساخت بی شک آن دلمؤمنی حقا شود گر بیابد عقل بوی زلف او عقل از لایعقلی رسوا شود از دو عالم فارغ آید تا ابد هر که او مشغول این سودا شود گر کسی پرسد که پیش روی او دل چرا شوریده و شیدا شود تو جوابش ده که پیش آفتاب ذره سرگردان و ناپروا شود ای دل از دریا چرا تنها شدی از چنین دریا کسی تنها شود هر که دور افتد ز جای خویشتن می دود تا زودتر آنجا شود ماهی از دریا چو بر خاک اوفتد می تپد تا چون سوی دریا شود گر تو بنشینی به بیکاری مدام کارت ای غافل کجا زیبا شود گر دل عطار با دریا رسد گوهری بی مثل و بی همتا شود عطار نیشابوری