عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۳۳۰: هر که را در عشق تو کاری بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که را در عشق تو کاری بود هر سر مویی برو خاری بود یک زمان مگذار بی درد خودم تا مرا در هجر تو یاری بود مست گشتم از تو گفتی صبر کن صبر کردن کار هشیاری بود دل ز من بردی و گفتی غم مخور گر دلی نبود نه بس کاری بود گر تو را در عشق دین و دل نماند این چنین در عشق بسیاری بود دل شد از دست و ز جان ترسم ازانک طره تو چست طراری بود بی نمکدان لبت در هر دو کون می ندانم تا جگر خواری بود گر بخندی عاشق بیمار را وقت بیماری شکرباری بود رسته دندانت در بازار حسن تا قیامت روز بازاری بود گر بهای بوسه خواهی جز به جان می ندانم تا خریداری بود نافه وصلت که بویی کس نیافت کی سزای ناسزاواری بود ای عجب بی زلف عنبر بیزتو هر کسی خواهد که عطاری بود عطار نیشابوری