عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۳۲۶: هر که را با لب تو پیمان بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که را با لب تو پیمان بود اجل او از آب حیوان بود هر که روی چو آفتاب تو دید همچو من تا که بود حیران بود در نکویی پسندهٔ جایی که نکوتر از آن بنتوان بود چون بدیدم لب جگر رنگت نمکی داشت و شکرافشان بود یک شکر آرزوم کرد الحق لیک بیمم ز تیر مژگان بود بی رخت بر رخم نوشت به خون دیده هر راز دل که پنهان بود خواستم تا نفس زنم بی تو نزدم زانکه آن نفس جان بود جان من گر بود وگر نبود کی مرا در جهان غم آن بود لیک جان زان سبب ندادم من که نه در خورد چون تو جانان بود جان بدادم چو روی تو دیدم زانکه جان دادن من آسان بود جان عطار تا که بود از تو هستی و نیستیش یکسان بود عطار نیشابوری