عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۳۲۲: عشق بی درد ناتمام بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق بی درد ناتمام بود کز نمک دیگ را طعام بود نمک این حدیث درد دل است عشق بی درد دل حرام بود کشته عشق گرد و سوخته شو زانکه بی این دو کار خام بود کشتهٔ عشق را به خون شویند آب اگر نیست خون تمام بود کفن عاشقان ز خون سازند کفنی به ز خون کدام بود از ازل تا ابد ز مستی عشق بی قراری علی الدوام بود در ره عاشقان دلی باید که منزه ز دال و لام بود نه خریدار نیک و بد باشد نه گرفتار ننگ و نام بود سرفرازی و خواجگی نخرد جملهٔ خلق را غلام بود نبود تیغش و اگر باشد با همه خلق در نیام بود همچو خود بی قرار و مست کند هر که را پیش او مقام بود گاه گاهی چنین شود عطار بو که این دولتش مدام بود عطار نیشابوری