عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۳۲۰: شبی کز زلف تو عالم چو شب بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شبی کز زلف تو عالم چو شب بود سر مویی نه طالب نه طلب بود جهانی بود در عین عدم غرق نه اسم حزن و نه اسم طرب بود چنان در هیچ پنهان بود عالم که نه زین نام و نه زان یک لقب بود بتافت از زلف آن روی چو خورشید که گفت آن جایگه هرگز که شب بود نگارستان رویت جلوه ای کرد جهان گفتی که دایم بر عجب بود همی تا لعل سیرابت نمودی جهانی خلق تشنه خشک لب بود بتا تا چشم چون نرگس گشادی همه آفاق پر شور و شغب بود همی تا حلقه ای در زلف دادی سر مردان کامل در کنب بود چو از حد می بشد گستاخی خلق مگر اینجایگه جای ادب بود خیال نار و نور افتاده در راه حجاب و کشف جان ها زین سبب بود درین وادی دل عطار را هیچ نه نامی بود هرگز نه نسب بود عطار نیشابوری