عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۳۱۱: چو تاب در سر آن زلف دلستان فکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو تاب در سر آن زلف دلستان فکند هزار فتنه و آشوب در جهان فکند چو شور پستهٔ تو تلخیی کند به شکر هزار شور و شغب در شکرستان فکند چو خلق را به سر آستین به خود خواند به غمزه شان بکشد خون برآستان فکند چون جشن ساخت بتان را چو خاتمی شد ماه که بو که خاتم مه نیز در میان فکند به پیش خلق مرا دی بزد به زخم زبان که تا به طنز مرا خلق در زبان فکند بتا ز زلف تو زان خیره گشت روی زمین که سایه بر سر خورشید آسمان فکند اگر شبی برم آیی به جان تو که دلم بر آتش تو به جای سپند جان فکند دلم ببردی و عطار اگر ز پس آید چنان بود که پس تیر در، کمان فکند عطار نیشابوری