عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۲۹۳: روی تو کافتاب را ماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روی تو کافتاب را ماند آسمان را به سر بگرداند مرکب عشق تو چو برگذرد خاک در چشم عقل افشاند هر که عکس لب تو می بیند دهنش پهن باز می ماند زلف شبرنگ و روی گلگونت می کند هر جفا که بتواند گاه شب رنگ زلفت آن تازد گاه گلگون عشقت این راند عشقت آتش فکند در جانم این چنین آتشی که بنشاند خط خونین که می نویسم من بر رخ چون زرم که برخواند پای تا سر چو ابر اشک شود از غمم هر که حال من داند اوفتادم ز پای دستم گیر آخر افتاده را که رنجاند دلم از زلف پیچ بر پیچت یک سر موی سر نپیچاند گر دلم بستدی و دم دادی آه من از تو داد بستاند هر که درماندهٔ تو شد نرهد همچو عطار با تو درماند عطار نیشابوری