عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۲۹۱: نه قدر وصال تو هر مختصری داند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه قدر وصال تو هر مختصری داند نه قیمت عشق تو هر بی خبری داند هر عاشق سرگردان کز عشق تو جان بدهد او قیمت عشق تو آخر قدری داند آن لحظه که پروانه در پرتو شمع افتد کفر است اگر خود را بالی و پری داند سگ به ز کسی باشد کو پیش سگ کویت دل را محلی بیند جان را خطری داند گمراه کسی باشد کاندر همه عمر خود از خاک سر کویت خود را گذری داند مرتد بود آن غافل کاندر دو جهان یکدم جز تو دگری بیند جز تو دگری داند برخاست ز جان و دل عطار به صد منزل در راه تو کس هرگز به زین سفری داند عطار نیشابوری