عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۲۷۹: عشق تو ز سقسین و ز بلغار برآمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق تو ز سقسین و ز بلغار برآمد فریاد ز کفار به یک بار برآمد در صومعه ها نیم شبان ذکر تو می رفت وز لات و عزی نعرهٔ اقرار برآمد گفتم که کنم توبه در عشق ببندم تا چشم زدم عشق ز دیوار برآمد یک لحظه نقاب از رخ زیبات براندند صد دلشده را زان رخ تو کار برآمد یک زمزمه از عشق تو با چنگ بگفتم صد نالهٔ زار از دل هر تار برآمد آراسته حسن تو به بازار فروشد در حال هیاهوی ز بازار برآمد عیسی به مناجات به تسبیح خجل گشت ترسا ز چلیپا و ز زنار برآمد یوسف ز می وصل تو در چاه فروشد منصور ز شوقت به سر دار برآمد ای جان جهان هر که درین ره قدمی زد کار دو جهانیش چو عطار برآمد عطار نیشابوری