عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۲۷۸: نقد قدم از مخزن اسرار برآمد، چون گنج عیان شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نقد قدم از مخزن اسرار برآمد چون گنج عیان شد خود بود که خود بر سر بازار برآمد بر خود نگران شد در کسوت ابریشم و پشم آمد و پنبه تا خلق بپوشند خود بر صف جبه و دستار برآمد لبس همه سان شد در موسم نیسان ز سما شد سوی دریا در کسوت قطره در بحر به شکل در شهوار برآمد در گوش نهان شد در شکل بتان خواست که خود را بپرستد خود را بپرستد خود گشت بت و خود به پرستار برآمد خود عین بتان شد از بهر خود ایوان و سرا خواست که سازد قصری ز بشر ساخت در صورت سقف و در و دیوار برآمد خود خانه و مان شد خود بر تن خود نیش جفا زد ز سر قهر خود مرهم خود گشت خود بر صفت مردم بیمار برآمد خود فاتحه خوان شد اشعار مپندار اگر چشم سرت هست رازی است نهفته آنچه به زبان از دل عطار برآمد این بود که آن شد عطار نیشابوری