عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۲۷۷: دی پیر من از کوی خرابات برآمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دی پیر من از کوی خرابات برآمد وز دلشدگان نعرهٔ هیهات برآمد شوریده به محراب فنا سر به برافکند سرمست به معراج مناجات برآمد چون دردی جانان به ره سینه فرو ریخت از مشرق جان صبح تحیات برآمد چون دوست نقاب از رخ پر نور برانداخت با دوست فرو شد به مقامات برآمد آن دیده کزان دیده توان دید جمالش آن دیده پدید آمد و حاجات برآمد مقصود به حاصل شد و مطلوب به تعین محبوب قرین گشت و مهمات برآمد بد باز جهان بود بدان کوی فروشد واقبال بدان بود که شهمات برآمد دین داشت و کرامات و به یک جرعه می عشق بیخود شد و از دین و کرامات برآمد عطار بدین کوی سراسیمه همی گشت تا نفی شد و از ره اثبات برآمد عطار نیشابوری