عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۲۵۸: جهان از باد نوروزی جوان شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جهان از باد نوروزی جوان شد زهی زیبا که این ساعت جهان شد شمال صبحدم مشکین نفس گشت صبای گرم رو عنبرفشان شد تو گویی آب خضر و آب کوثر ز هر سوی چمن جویی روان شد چو گل در مهد آمد بلبل مست به پیش مهد گل نعره زنان شد کجایی ساقیا درده شرابی که عمرم رفت و دل خون گشت و جان شد قفس بشکن کزین دام گلوگیر اگر خواهی شدن اکنون توان شد چه می جویی به نقد وقت خوش باش چه می گوئی که این یک رفت و آن شد یقین می دان که چون وقت اندر آید تو را هم می بباید از میان شد چو باز افتادی از ره ره ز سر گیر که همره دور رفت و کاروان شد بلایی ناگهان اندر پی ماست دل عطار ازین غم ناگهان شد عطار نیشابوری