عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۲۳۳: گرچه ز تو هر روزم صد فتنه دگر خیزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گرچه ز تو هر روزم صد فتنه دگر خیزد در عشق تو هر ساعت دل شیفته تر خیزد لعلت که شکر دارد حقا که یقینم من گر در همه خوزستان زین شیوه شکر خیزد هرگه که چو چوگانی زلف تو به پای افتد دل در خم زلف تو چون گوی به سر خیزد گفتی به بر سیمین زر از تو برانگیزم آخر ز چو من مفلس دانی که چه زر خیزد قلبی است مرا در بر رویی است مرا چون زر این قلب که برگیرد زان وجه چه برخیزد تا در تو نظر کردم رسوای جهان گشتم آری همه رسوایی اول ز نظر خیزد گفتی چو منی بگزین تا من برهم از تو آری چو تو بگزینم، گر چون تو دگر خیزد بیچاره دلم بی کس کز شوق رخت هر شب بر خاک درت افتد در خون جگر خیزد چو خاک توام آخر خونم به چه می ریزی از خون چو من خاکی چه خیزد اگر خیزد عطار اگر روزی رخ تازه بود بی تو آن تازگی رویش از دیدهٔ تر خیزد عطار نیشابوری