عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۲۲۵: دست در دامن جان خواهم زد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دست در دامن جان خواهم زد پای بر فرق جهان خواهم زد اسب بر جسم و جهت خواهم تاخت بانگ بر کون و مکان خواهم زد وانگه آن دم که میان من و اوست از همه خلق نهان خواهم زد چون مرا نام و نشان نیست پدید دم ز بی نام و نشان خواهم زد هان مبر ظن که من سوخته دل آن دم از کام و زبان خواهم زد تن پلید است بخواهم انداخت وثان دم پاک به جان خواهم زد در شکم چون زند آن طفل نفس من بی خویش چنان خواهم زد از دلم مشعله ای خواهم ساخت نفس شعله فشان خواهم زد از سر صدق و صفا صبح صفت آن نفس نی به دهان خواهم زد چون عیان گشت مرا آنچه مپرس لاف از عین عیان خواهم زد لاف این نیست یقین است یقین پس چرا دم به گمان خواهم زد من نیم مطبخی زیر و زبر دم بی کفک و دخان خواهم زد چون سر و پای روان نیست مرا قدم از پای روان خواهم زد خصم نفس است گرم عشوه دهد بر سر خصم سنان خواهم زد تا که از وسوسهٔ نفس پلید نفس از سود و زیان خواهم زد به خرابات فرو خواهم شد دست بر رطل گران خواهم زد آن دم انگشت گزان می زده ام این دم انگشت زنان خواهم زد تیر را پیک بلا خواهم ساخت تیغ را زخم میان خواهم زد فتنه بیدار چنان خواهم کرد کز سر فتنه نشان خواهم زد هر شبان موسی عمران نبود من دم گرگ شبان خواهم زد تا کی از شعر فرید آتش عشق در همه نطق و بیان خواهم زد عطار نیشابوری