عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۱۹۲: عشق تو به سینه تاختن برد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق تو به سینه تاختن برد وآرام و قرار من ز من برد تن چند زنم که چشم مستت جانی که نداشتم ز تن برد صد گونه قرار از دل من زلفت به طلسم پرشکن برد عشق تو نمود دستبردی مردی و زنی ز مرد و زن برد با چشم تو عقل خویشتن را بی خویشتنی ز خویشتن برد عیسی لب روح بخش تو دید در حال خرش شد و رسن برد خضر آب حیات کی توانست بی یاد لب تو در دهن برد جمشید کجا جهان نمایی بی عکس رخت به جام ظن برد سیمرغ ز بیم دام زلفت بگریخت و به قاف تاختن برد گفتند بتان که چهرهٔ ما قدر گل و رونق سمن برد درتافت ستارهٔ رخ تو وآب همه از چه ذقن برد عطار چو شرح آن ذقن داد گوی از همه کس بدین سخن برد عطار نیشابوری