عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۱۸۷: زین درد کسی خبر ندارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زین درد کسی خبر ندارد کین درد کسی دگر ندارد تا در سفر اوفکند دردم می سوزم و کس خبر ندارد کور است کسی که ذره ای را بیند که هزار در ندارد چه جای هزار و صد هزار است یک ذره چو پا و سر ندارد چندان که شوی به ذره ای در مندیش که ره دگر ندارد چون نامتناهی است ذره خواجه سر این سفر ندارد آن کس گوید که ذره خرد است کو دیدهٔ دیده ور ندارد چون دیده پدید گشت خورشید از ذره بزرگتر ندارد از یک اصل است جمله پیدا اما دل تو نظر ندارد در ذره تو اصل بین که ذره از ذره شدن خبر ندارد اصل است که فرع می نماید زان اصل کسی گذر ندارد عطار اگر زبون فرغ است جان چشم زاصل بر ندارد عطار نیشابوری