عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۱۷۴: دلی کز عشق او دیوانه گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلی کز عشق او دیوانه گردد وجودش با عدم همخانه گردد رخش شمع است و عقل ار عقل دارد ز عشق شمع او دیوانه گردد کسی باید که از آتش نترسد به گرد شمع چون پروانه گردد به شکر آنکه زان آتش بسوزد همه در عالم شکرانه گردد کسی کو بر وجود خویش لرزد همان بهتر که در کاشانه گردد اگر بر جان خود لرزد پیاده به فرزینی کجا فرزانه گردد بخیلی کو به یک جو زر بمیرد چرا گرد مقامرخانه گردد چو ماهی آشنا جوید درین بحر بکل از خاکیان بیگانه گردد چو در دریا فتاد آن خشک نانه مکن تعجیل تا ترنانه گردد اگر تو دم زنی از سر این بحر دل خونابه را پیمانه گردد بسی افسون کند غواص دریا که در دم داشتن مردانه گردد اگر در قعر دریا دم برآرد همه افسون او افسانه گردد درین دریا دل پر درد عطار ندانم مرد گردد یا نگردد عطار نیشابوری