عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۱۵۴: پیر ما بار دگر روی به خمار نهاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیر ما بار دگر روی به خمار نهاد خط به دین برزد و سر بر خط کفار نهاد خرقه آتش زد و در حلقهٔ دین بر سر جمع خرقهٔ سوخته در حلقهٔ زنار نهاد در بن دیر مغان در بر مشتی اوباش سر فرو برد و سر اندر پی این کار نهاد درد خمار بنوشید و دل از دست بداد می خوران نعره زنان روی به بازار نهاد گفتم ای پیر چه بود این که تو کردی آخر گفت کین داغ مرا بر دل و جان یار نهاد من چه کردم چو چنین خواست چنین باید بود گلم آن است که او در ره من خار نهاد باز گفتم که اناالحق زده ای سر در باز گفت آری زده ام روی سوی دار نهاد دل چو بشناخت که عطار درین راه بسوخت از پی پیر قدم در پی عطار نهاد عطار نیشابوری