عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۱۴۸: کشتی عمر ما کنار افتاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کشتی عمر ما کنار افتاد رخت در آب رفت و کار افتاد موی همرنگ کفک دریا شد وز دهان در شاهوار افتاد روز عمری که بیخ بر باد است با سر شاخ روزگار افتاد سر به ره در نهاد سیل اجل شورشی سخت در حصار افتاد مستییی بود عهد برنایی این زمان کار با خمار افتاد چون به مقصد رسم که بر سر راه خر نگونسار گشت و بار افتاد گل چگویم ز گلستان جهان که به یک گل هزار خار افتاد هر که در گلستان دنیا خفت پای او در دهان مار افتاد هر که یک دم شمرد در شادی در غم و رنج بی شمار افتاد بی قراری چرا کنی چندین چه کنی چون چنین قرار افتاد چه توان کرد اگر ز سکهٔ عمر نقد عمر تو کم عیار افتاد تو مزن دم خموش باش خموش که نه این کار اختیار افتاد گر نبودی امید، وای دلم لیک عطار امیدوار افتاد عطار نیشابوری