عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۱۴۰: ای آفتاب طفلی در سایهٔ جمالت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای آفتاب طفلی در سایهٔ جمالت شیر و شکر مزیده از چشمهٔ زلالت هم هر دو کون برقی از آفتاب رویت هم نه سپهر مرغی در دام زلف و خالت بر باد داده دل را آوازهٔ فراقت در خواب کرده جان را افسانهٔ وصالت عقلی که در حقیقت بیدار مطلق آمد تا حشر مست خفته در خلوت خیالت خورشید کاسمان را سر رزمهٔ می گشاید یک تار می نسنجد در رزمه جمالت ترک فلک که هست او در هندوی تو دایم سر پا برهنه گردان در وادی کمالت سیمرغ مطلقی تو بر کوه قاف قربت پرورده هر دو گیتی در زیر پر و بالت صف قتال مردان صف های مژه توست صد قلب برشکسته در هر صف قتالت عطار شد چو مویی بی روی همچو روزت تا بو که راه یابد در زلف شب مثالت عطار نیشابوری