عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۱۳۹: ای زلف تو دام و دانه خالت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای زلف تو دام و دانه خالت هر صید که می کنی حلالت خورشید دراوفتاده پیوست در حلقهٔ دام شب مثالت همچون نقطی سیه پدیدار بر چهرهٔ آفتاب خالت دل فتنهٔ طرهٔ سیاهت جان تشنهٔ چشمهٔ زلالت از عالم حسن دایه لطف آورده به صد هزار سالت رخ زرد و کبود جامه خورشید سرگشتهٔ ذرهٔ وصالت تو خفته و اختران همه شب مبهوت بمانده در جمالت تو ماه تمامی و عجب آنک انگشت نمای شد هلالت مرغی عجبی که می نگنجد در صحن سپهر پر و بالت چون در تو توان رسید چون کس هرگز نرسید در خیالت پی گم کردی چنانکه هرگز کس پی نبرد به هیچ حالت خواهد که بسی بگوید از تو عطار ولی بود ملالت عطار نیشابوری