عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۱۳۸: گر نبودی در جهان امکان گفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر نبودی در جهان امکان گفت کی توانستی گل معنی شکفت جان ما را تا به حق شد چشم باز بس که گفت و بس گل معنی که رفت بی قراری پیشه کرد و روز و شب یک نفس ننشست و یک ساعت نخفت بس گهر کز قعر دریای ضمیر بر سر آورد و به خون دل بسفت پاک رو داند که در اسرار عشق بهتر از ما راهبر نتوان گرفت آنچه ما دیدیم در عالم که دید وآنچه ما گفتیم در عالم که گفت آنچه بعد از ما بگویند آن ماست زانکه راز گفت نیست از ما نهفت تربیت ما را ز جان مصطفاست لاجرم خود را نمی یابیم جفت تا تویی عطار زیر بار عشق گردنان را زیر بار توست سفت صورت جان است شعرت لاجرم عقل را نظم تو می آید شگفت عطار نیشابوری