عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۱۳۳: خاک کویت هر دو عالم در نیافت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خاک کویت هر دو عالم در نیافت گرد راهت فرق آدم در نیافت ای به بالا برشده چندان که عرش ذره ای شد گرد تو هم در نیافت دولت تو هیچ بی دولت ندید شادی تو لشکر غم در نیافت گنج عشقت در جهان جد و جهد هم مؤخر هم مقدم در نیافت زانکه هرگز هفت دریای عظیم از سر خود نیم شبنم در نیافت آن چنان جامی که نتوان داد شرح آن به جد و جهد خود جم در نیافت آمد و شد صد هزاران پادشاه ملک تو جز ابن ادهم در نیافت صد هزاران راهزن در ره فتاد جز فضیل ابن عهد محکم در نیافت صد هزاران زن به نامردی بمرد این سخن جز جان مریم در نیافت وی عجب تا مرد ره جهدی نکرد آنچنان گنجی معظم در نیافت هر که او ساکن نشد در کوی تو جنه الفردوس خرم در نیافت وانکه او مجروح گشت از عشق تو تا ابد بویی ز مرهم در نیافت بیش و کم درباخت دل در راه تو لیک از تو بیش یا کم در نیافت بس بزرگان را که در گرداب درد سر فرو شد نیز همدم در نیافت من چگونه از تو دریابم به حکم آنچه از تو هر دو عالم در نیافت چند جویی ای دل برخاسته آنچه هرگز خلق یکدم در نیافت تو نیابی این که بس نامحرمی خاصه هرگز هیچ محرم در نیافت نیست غم گر چون سلیمان ای فرید هر گدا ملکی به خاتم در نیافت عطار نیشابوری