عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۱۲۱: آیینهٔ تو سیاه رویی است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آیینهٔ تو سیاه رویی است او را چه خبر که ماه روی است آن آینه می زدای پیوست کورا گه پشت و گاه روی است آن پشت ز عشق روی گردان گر کرده تو را به راه روی است کز عشق چو آفتاب گردد هر ذره اگر سیاه روی است نه چرخ کلاه فرق عشق است پس در خور آن کلاه روی است تا این رویش نگردد آن روی او را همه در گناه روی است هر ذره که هست در دو عالم او را سوی پیشگاه روی است نتواند یافت هرگز این روی آن را که به عز و جاه روی است هرگز نرسد به ذروهٔ عرش آن را که به قعر چاه روی است روی از همه شیوه بست باید آن را که به پادشاه روی است زین شوق فرید را همه عمر آورده به بارگاه روی است عطار نیشابوری