عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۹۷: شادی به روزگار شناسندگان مست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شادی به روزگار شناسندگان مست جانها فدای مرتبهٔ نیستان هست از ناز برکشیده کله گوشهٔ بلی در گوش کرده حلقه معشوقهٔ الست گاهی ز فخر تاج سر عالمی بلند گاهی ز فقر خاک ره این جهان پست دستار عقلشان کف طرار عشق برد بازار توبه شان شکن زلف لا شکست برخاستند از سر اسرار هر دو کون چون شاه عشق در دل ایشان فرو نشست زنجیر در میان و نمد دربرند از آنک مردی که راه فقر به سر برد حیدر است آنجا که پای جای ندارد فشرده پای وانجا که دست جای ندارد فشانده دست در قعر بحر نور فرو خورده غوطها وز شوق ذوق ملک عدم نیستی به هست عطار جام دولت ایشان به کف گرفت جاوید از آن شراب معطر بماند مست عطار نیشابوری