عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۸۵: جهانی جان چو پروانه از آن است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جهانی جان چو پروانه از آن است که آن ترسا بچه شمع جهان است به ترسایی درافتادم که پیوست مرا زنار زلفش بر میان است درآمد دوش آن ترسا بچه مست مرا گفتا که دین من عیان است درین دین گر بقا خواهی فنا شو که گر سودی کنی آنجا زیان است بدو گفتم نشانی ده ازین راه مرا گفتا که این ره بی نشان است ز پیدایی هویدا در هویداست ز پنهانی نهان اندر نهان است فنا اندر فنای است و عجب این که اندر وی بقای جاودان است چو پیدا و نهان دانستی این راه یقین می دان که نه این و نه آن است به دین ما درآ گر مرد کفری که عاشق غیر این دین کفر دان است یقین می دان که کفر عاشقی را بنا بر کافری جاودان است اگر داری سر این پای در نه به ترک جان بگو چه جای جان است وگرنه با سلامت رو که با تو سخن گفتن ز دلق و طیلسان است برو عطار و تن زن زانکه این شرح نه کار توست کار رهبران است عطار نیشابوری